راه کارهای شادزیستی در خانواده (قسمت دوم)

نويسنده:عباس اسماعیلی یزدی

خودداری از بدگمانی:

امروزه دست اندرکاران امور تربیتی به خوبی پی برده اند که یکی از عوامل مهّم رشد و اصلاح جامعه، پرهیز از بدگمانی و حسن ظنّ نسبت به معاشران و اطرافیان است. مربیّان و عالمان آگاه که از راز و رمز نفس و حساسیّت آن به خوبی آگاهند بر این نکته تأکید دارند که بینش و نوع گمان آدمی نسبت به دیگران – خصوصاً افرادی که رابطه ی دوستی و محبّت بین آنان برقرار است – بسانِ نیروی جهت دهنده ی قدرتمندی معاشران و همراهان انسان را به این سو و آن سو سیر می- دهد.
کم نیستند افرادی که بدگمانی دیگران، آنان را به بیراهه سوق داده، و بسا خلاف کارانی که به خاط نیّت پاک و حسن ظنّ مصاحبانِ نیک اندیش، به راه صلاح و رستگاری کشیده شده اند، این مسأله آن چنان جدّی و مجرّب است که گویی صفحات زندگی آدمی تا حدّ زیادی تحت تأثیر جاذبه های نیک و بدِ فکر و اندیشه و گمان همراهان رقم می خورد.
گمان بد علاوه بر پی آمدهای نامطلوب معنوی و آثار ناخوشایند روحی، پایه های محبّت و ارکان ارتباط و اتحّاد را متزلزل کرده، فضای زندگی را دستخوش طوفان های ویرانگر بدبینی، بی اعتمادی و سلب اطمینان خاطر می نماید.
پرهیز از هر کار یا عملی که لازمه اش تضعیف، بدبینی و رنجش دیگران است، نه تنها کانون گرم خانواده را از آثار مخرّب سویظنّ در امان می دارد، بلکه به عنوان یک وظیفه ی شرعی باید از سوی همگان خصوصاً زنان و مردانی که مسؤولیت زندگی مشترک را پذیرفته اند، مدّنظر و مورد توجّه کامل قرار گیرد. به سخن نزدیکان نیز چنان چه منشأ بدبینی گشته و بذر دشمنی را در محیط زندگی افشاند نباید ترتیب اثر داد

رازداری:

پرهیز از تفحّص در امور شخصی مردم، خودداری ازپی بردن به اسرار، و نگهداری راز دیگران از عوامل مهمّی است که نقش تعیین کننده ای در استحکام و بقای دوستی ، صمیمیّت و اتّحاد بین افراد ایفای می نماید.
گرچه انسان به اقتضای حسّ کنجکاوی و گاه به خاطر علاقه و محبتّش به دیگری، درصدد تفحّص و جستجوگری برمی آید، امّا نباید فراموش کرد که این کار در مواردی ضایعات و مفاسد بزرگی را در پی خواهد داشت، از این رو برای حفظ روابط و ارتباطات باید از دخالت در امور شخصی دیگران و از تفحّص در آن چه که امنیّت محبّت را به مخاطره می افکند. بپرهیزد و از افشای اسرار مردم برحذر بوده، رازداری و حفظ امانت آنان به عنوان یک تکلیف شرعی و وظیفه -ی انسانی تلقّی نماید.
زن و شهور نیز بیش از دیگران باید به رعایت این امر حیاتی همّت گمارند و هرگز پنهان کردن برخی از امور شخصی را از یکدیگر، نشانه ی عدم اعتماد به حساب نیاورند.

سازگاری:

روزگار همیشه مطابق خواسته های ما نمی چرخد. زندگی دارای فراز و نشیب های فراوانی است. اگر امروز دنیا را در مقابل خود می بینیم، روزی دیگر آن را در کنار خویش و همساز و همنوای خود احساس خواهیم کرد.
انسان دارای ویژگی های مثبت فراوانی برای بهره گیری در جهت عبور از تنگناها و ناهمواری های زندگی است. انس با محیط و خُلق سازگاری را در زمده ی همین خصایص مثبت می توان برشمرد. اگر انسان فرهنگ سازگاری را بر صفحات ذهن و اوراق کتاب زندگی خویش ترسیم نماید تحمّل گرفتاری ها و ناملایمات برای او آسانتر خواهد شد.
هرگز نباید انتظار داشت همسر و دوست و همکارمان در جمیع امور همراه و هم فکر و در سلیقه و اندیشه دارای نقطه نظرهای مشترکی با ما باشند.
چه بهتر که انسان در این گیرودار بیش از آن چه که نسبت به جنبه های اختلاف حسّاسیّت نشان می دهد به قابلیّت ها و اشتراکات و خصیصه هایی که زمینه ساز وحدت است بپردازد.
اشکال تراشی های بی مورد، نق زدن های ملال انگیز، چون و چراهای بی حاصل و آزاردهنده، نه تنها مشکلی را حلّ نمی کند، بلکه علاوه بر آزردن روح و روان آدمی، امید به آینده ی بهتر را نیز از قلب و سینه انسان زایل کرده و ثمره ی آن فضای مسمومی است که زندگی در آن غیر قابل تحمّل می گردد.
با بردباری و شکیبایی از آن چه نمی پسندی در گذر تا لذّت مَنِش مردان بزرگ را در خود بیابی. آنان نیز همه چیز ما را نمی پسندند و رفتار و گفتاری شایسته تر از آن چه که از ما سر می زند انتظار دارند، امّا نمی بین که چگونه کریمانه از آن چشم می پوشند؟ تو گویی هرگز جز نیکی و صلاح از ما ندیده اند!
امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل می کنند که آن حضرت فرموده -اند:
«مَا اصطَحَبَ اثنَانِ إِلاّ کَانَ أَعظَمُهُما أَجراً وَ أحَبُّهُما إِلی اللهِ عَزَّوَجَلَّ أَرفَقَهُما بِصاحِبِهِ».
«هیچ دو نفری با هم رفاقت و مصاحبت نمی کنند مگر آن که هر کدام که سازگاری و نرمی او با رفیقش بیشتر است، نزد خدای بزرگ پاداش او بیشتر و محبوبیّتش افزون تر است».

همیاری:

مرد و زن با پذیرش زندگی مشترک، تن به قبول مسؤولیّت های فراوانی می دهند که جز با همکاری و همیاری و اعانت یکدیگر، انجام پذیر نخواهد بود. گر چه زندگی دارای زمینه ی مسؤولیّتی فردی بر دوش یکی از همسران بار می اندازد، لیکن کانون مشترک حیات زن و مرد، آن گاه از طراوت و گرمی و نشاط کافی برخوردار می گردد که با مساعدت و یاری رساندن به هم خصوصاً در مواردی که هر یک نیازمند اعانت دیگری است، یکدیگر را آن گونه که محبّت و همدلی ایجاب می کند کمک نمایند تا در هیچ شرایطی خود را تنها نیایند و پیوسته به زندگی مشترک خود امیدوار و دلگرم باشند.
کم نیستند مردان بزرگی که موفقیّت های آنان در زمینه های مختلف علمی، فرهنگی، دینی و معنوی ، مرهون فداکاری بانوان دلسوز و باوفای آنان بوده است.
چه نیکو است عمل نیک مردانی که در اوقات فراغت در خانه به یاری همسران خویش می شتابند تا از این رهگذر علاوه بر بهره مندی از لذّت سروری که از لبخند رضایت آمیز بانوان خویش مشاهده می کنند، به پاداش بی بدیل اخروی نیز نایل گردند.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند:
«رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به منزل ما آمدند. حضرت فاطمه (علیهما السلام) کنار دیگ غذا نشسته بودند و من عدس پاک می کردم . آن حضرت ( با مشاهده ی کار من) فرمودند: گفتارم را (به خوبی) گوش کن که جز به فرمان خداوند سخن نگویم: هیچ مردی در خانه، همسرش را یاری نمی کند مگر آن که ... پاداش یک سال کسی را به او دهند که روزها روزه و شب ها به عبادت خدا مشغول باشد، و (به خاطر این عمل انسانی که از محبّت و بردباری او حکایت می کند) خداوند اجر صابرین و پاداش (پیامبرانی چون) داود و یعقوب و عیسی (علیه السلام) به او عطا فرماید... »

اقتصاد و میانه روی:

نیل به کمالات معنوی و دستیابی به فضایل انسانی در سایه ی قابلیّت و پشتکار، و به یمن همّت بلند و تلاش بی وقفه است. انحراف از بهره وری صحیح از این سرمایه های بزرگ که از سوی قادر منّان در انسان به ودیعت گذارده شده، به مثابه ی خیانت در امانت، و به منزله ی حرکت در بیراهه و در جهت خلاف مصالح عالی انسانی خواهد بود.
بلندپروازی و همّت عالی و تلاش خستگی ناپذیر، خصلت های گرانبهایی است که می تواند وسیله ی رشد و تعالی و یا ابزار انحطاط و سقوط در ورطه ی تاریک دنیاطلبی قرار گیرد.
استفاده ی به جا و درست از این مواهب عظیم الهی در صورتی میسور و امکان پذیر است که اقتصاد و میانه روی و دوری از اسراف و تبذیر، آسایش و آرامش نخواهد داشت. البته هم چنان که اسراف و تبذیر کاری ناپسند و مورد نکوهش عقل و شرع است تنگ گرفتن در امر معیشت نیز نه مطلوب شرع و نه مقتضای طبع آدمی است.
قناعت و میانه روی اگر با اغماض، بردباری و شکیبایی، پرهیز از سخت گیری و توجّه به ناپایداری دشواری ها توأم گردد می تواند زندگی را با همه ی سختی هایش شیرین و گوارا سازد.
انسان گر چه از فقر و تنگ دستی رنج می برد امّا این مستلزم فدا کردن همه ی استعدادها، سرمایه -ها و مقاصد بزرگ آدمی نیست. فراهم نبودن مایحتاج زندگی، کاستی ها و کمبودها هریک می -تواند زندگی را به کام آدمی تلخ، و دنیا را در مقابل دیدگان او تیره و تار سازد، امّا تلخ کامی ها همیشه زاییده این پدیده های آزاردهنده نیست، چرا که فراوانند بخت برگشتگان سیاه روزی که با فراهم بودن جمیع امکانات رفاهی و مادّی، از کمترین سکونت دل و اطمینان خاطر بی بهره، و با خوشی و سرور و شادکامی بیگانه اند.
چه بسیار لب های خندان و دل های شادی که از کمترین ضروریات حیات برخوردار نبوده، و زندگی را با گرمیِ محبّت و نور امید و غنای قناعت صفا بخشیده، از روزگاری سرشار از مهر و نشاط و فرح و شادی برخوردارند.
همسران که در تلخی و شیرینی زندگی شریک و در فراز و نشیب های حیات مشترک، همراه و هم گام یکدیگرند، با برگزیدن الگوی میانه روی، ضمن مصونیت از مفاسد فراوانی که دامنگیر زندگی نیک و بد این دوران است، نه تنها از مزایای یک زندگی انسانی بهره مند خواهند شد بلکه از پی امدهای انحراف از مسیر میانه – که بعضاً ارتکاب گناهانی بزرگ و در برخی موارد تباهی سرمایه ها و متلاشی شدن ارکان زندگی مشترک است – به دور خواهند ماند.

تدبیر و مدیریت:

اداره صحیح و موفّق یک اجتماع – هر چند کوچک و محدود – در گرو وجود عوامل متعدّد، و رعایت اموری چند است که نقصان هر یک از آن ها، تحقّق اهداف مورد نظر آن اجتماع را با مشکل مواجه خواهد نمود.
وجود سرپرستی قدرتمند، با اختیارات کافی و متناسب را می توان از جمله مهمترین عوامل توفیق هدایت یک اجتماع به سوی مقاصد و اهداف تعیین شده برشمرد.
بشر امروز با تجربه ای که از زندگی چندین هزارساله خود به دست آورد، به خوبی واقف است که حتّی یک اجتماع دو نفره برای انجام مسؤولیتی که به آنان محوّل گشته، در صورتی که از عهده ی انجام صحیح و بی نقص آن برخواهند آمد که مسؤولیّت سرپرستی و اداره ی گروه شان به یکی از آنان واگذار گردد، والاّ دیر یا زود هرج و مرج ناشی از فقدان سرپرستی بر فضای آن اجتماع حاکم خواهد گردید.
خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند هر اجتماع دیگری نیازمند رهبر و سرپرستی واحد است.
مرد و زن برای پیشبرد اهداف زندگی مشترک، و پیشگیری از دردسرهای ناشی از هرج و مرج ، ناگزیر از رعایت این مسأله در اجتماع کوچک خویش هستند.
بدیهی است گزینش فردی برای اداره ی یک گروه، به تناسب نیازها، مشکلات، موانع و مقاصدی که فراراه آنان است، بر اساس ضوابطی خاص و مبتنی بر مسؤولیّت ها، امکانات و توانمندی های بالقوّه و بالفعل او صورت می پذیرد تا علاوه بر حصول اطمینان از انجام نیکوی تعهّدات، خود موجب پیدایش مشکلات تازه ای نگردد.
اسلام که احکام فردی و اجتماعی را به اقتضای نیازهای واقعی و به مقتضای گرایش های فطری بشر وضع فرموده، مسؤولیّت سرپرستی خانواده را بر دوش مردان نهاده، و آنان را از هر گونه
زیاده روی و اجحاف در خلال انجام تکالیف الهی خویش برحذر داشته است.
«این موقعیّت به خاطر وجود خصوصیّاتی در مرد است، مانند ترجیح قدرت تفکّر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار و عواطف بیشتر بهره مند) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمس بیشتر که با اوّلی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دوّمی بتواند از حریم خانواده ی خود دفاع نماید.
به علاوه، تعهّد او در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانه همسر و فرزند ، این حق را به او می دهد که وظیفه سرپرستی به عهده او باشد .
البته ممکن است زنانی در جهات فوق برشوهران خود امتیاز داشته باشند ، ولی قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد بلکه نوع و کلی را در نظر می گیرد ، و شکی نیست که از نظر کلی، مردن نسبت به زنان برای این کار آمادگی بیشتری دارند ، اگر چه زنان نیر می توانند وظایفی به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست ....))
قرآن می فرماید :
((الرِّجالُ قَوّاموُنَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللهُ بَعضَهُم عَلی بَعضٍ وَ بِما أنفَقُوا مِن أَموالِهِم ))
(( مردان به خاطر برتری هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و به خاطر انفاق هایی که از اموال خود می کنند، سرپرست و نگهبان زنانند )) .
تقبل رهبری مرد از سوی زن نه به معنای تسلیم شدن در برابر نظام ناحق سلطه، نه به مفهوم پذیرش یک قرارداد اجتماعی محض، بلکه گزینشی درست ، و حرکتی همراه و همسو با چرخش نظام آفرینش است که مرد و زن را در مسیر حیات اجتماعی و نیل به اهداف عالی انسانی یاری
می رساند .
طفره رفتن در مقابل این امر فطری نه به مصلحت زن و نه به صلاح مرد است، و حاصلی جز تشویش، حیرت و محرومیت از حظ زندگی دربر نخواهد داشت، بسیاری از مشکلات و چالش -های اجتماعی و حرکت های ناهنجار خانوادگی در جوامع متمدن کنونی از پنداشت نادرست بانوانی سرچشمه می گیرد که با نادیده گرفتن جایگاه و منزلت عظیم زن در عرصه حیات اجتماعی ، تن دادن به رهبری مرد را تحقیر آمیز و دور از عدالت و انصاف تلقی می کنند بلکه از زن بودن خویش احساس حقارت کرده، با انکار ویژگی های زن و مرد ف با حرکت هایی که نتیجه اش چیزی جز تخریب شخصیت خود آنان نیست، درصدد توجیه این اندیشه ناهماهنگ با ناموس طبیعت و فطرت برآمده اند .
خودبزرگ بینی، تحقیر همسر، نادیده گرفتن ضعف های طبیعی خویش، انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف شوهر و شانه خالی کردن از وظائف طبیعی را به عنوان بخشی از این حرکت های غیرواقع بینانه و زیان بار می توان نام برد و در اثر همین غفلت ضمن همگامی با فرهنگ های غیر واقع بینانه، به انواع و اقسام مفاسد اجتماعی دچار گشته و عواقب وخیم آن دامنگیر خود، همسر و فرزندان آنان بلکه کلّ جامعه خواهد گردید.
اصبغ بن نباته یکی از اصحاب بزرگ امیرمؤمنان (علیه السلام) از آن بزرگوار چنین نقل می کند:
«یَظهَرُ فِی آخِرِ الزَّمانِ وَ اقتِرابِ السّاعۀِ وَ هُوَ شَرُّ الأزمِنَۀِ، نِسوَۀٌ کاشِفاتٌ عارِیاتٌ مَتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّینِ خارِجاتٌ، فِی الفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ إِلَی الشَّهواتِ، مُسرِعاتٌ إِلَی الَّلذّاتِ، مُستَحِلاّتُ المُحَرَّماتِ فِی جَهَنَّمَ خالِداتٌ».
« درآخرالزمان و هنگام نزدیک شدن قیامات که بدترین زمان هاست زنانی پیدا می شوند که آشکار کننده خود هستند، آنان برهنه اند و خود را برای نامحرمان می آرایند، از دین خارج گشته در فتنه ها وارد می گردند. به لذّاتد و شهوات روی می آورند و محرّمات الهی را حلال می- شمارند. (در نتیجه) در آتش جاودانه خواهند ماند».

پرهیز از برانگیختن احساسات:

زن سرشار از عاطفه، و لبریز از احساسات است، و ابعاد وجودی مرد آن گاه به کمال حقیقی خویش نایل خواهد شد که از پرتو این عواطف و احساسات به خوبی بهره مند گردد.
هرگز نباید با برانگیختن احساسات زن، خود و جمع خانواده را از منافع فراوان این موهبت الهی محروم ساخت. با شناخت صحیح زن و رفتاری متناسب با خلقت او می توان زندگی را از لطافت ، صفا و طراوت وجود او سیراب نمود.
بزرگ جلوه دادن کار خود در خارج از منزل ، و کاستن از ارزش زحمات طاقت فرسای زن در خانه، تعریف بی مورد از همتایان او، سرکوفت، طعنه و ملامت بی مورد و دور از انصاف، هریک بسان انفجار باروتی است که فضای پاک زندگی را به آتش کشیده و بهره مندی از خیر وجود او را ناممکن می سازد.

پی نوشت ها:

. کافي : 2/98 باب رفق ح 15.
. جامع الأخبار / 102 ف 59.
. تفسير نمونه : 3 / 412.
. سوره ی نساء : آيه ی 34.
. من لايحضره الفقيه : 3 / 247 ح 1174 ، وسایل : 20/35 ب 7 ح 5

منبع:فرهنگ تربیت